تحولات منطقه

«الگوریتم» سریال پلیسی امنیتی این شب‌های شبکه۳ است که یک داستان مهیج و اکشن حول محور مبارزه نفسگیر نیروهای امنیتی با گروهک‌های تروریستی را روایت می‌کند و صحنه نمایشی از تلاش نیروهای امنیتی برای شناسایی و انهدام یک شبکه تأمین مالی تروریسم است.

محاسبات «الگوریتم» درست از آب درمی‌آید؟
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

«الگوریتم» سریال پلیسی امنیتی این شب‌های شبکه۳ است که یک داستان مهیج و اکشن حول محور مبارزه نفسگیر نیروهای امنیتی با گروهک‌های تروریستی را روایت می‌کند و صحنه نمایشی از تلاش نیروهای امنیتی برای شناسایی و انهدام یک شبکه تأمین مالی تروریسم است.
این سریال به کارگردانی بیژن میرباقری و تهیه‌کنندگی ابوالفضل صفری اثری در ژانر پلیسی– معمایی با رگه‌های روان‌شناختی است که درامی پرتنش را میان جهان دیجیتال، اقتصاد زیرزمینی و اخلاق انسانی روایت می‌کند. این مجموعه با تکیه بر محوریت مفاهیمی چون کنترل، داده، هوش و فساد ساختاری می‌کوشد چهره‌ تازه‌ای از تبهکاری مدرن را در بستر شبکه‌های سایبری و سیستم‌های اطلاعاتی به نمایش بگذارد. کارگردان در این سریال سعی کرده با نگاهی جزئی به روابط انسانی در دل موقعیت‌های پیچیده، به سراغ منازعه‌ انسان و سیستم برود. در این سریال، هوش انسانی و فناوری در کنار هم، ابزار قدرت و انحراف می‌شوند و روایت در چند سطح پیش می‌رود؛ از یک شبکه‌ جرم بین‌المللی گرفته تا بحران‌های اخلاقی و عاطفی شخصیت‌ها. از این رو به نظر می‌رسد «الگوریتم» فقط یک روایت پلیسی صرف نباشد بلکه یک درام ذهنی درباره قدرت، هوش و اخلاق است که منازعه انسان‌ها با هم را در جهان دیجیتال نشان می‌دهد. در ادامه به این موضوع می‌پردازیم که سازندگان سریال در خلق این تصویر تا چه اندازه موفق بوده‌اند.

داستانی با موضوعی به‌روز

در سال‌های نه چندان دور، روایت کلیشه‌ای از سریال‌های پلیسی تلویزیون؛ نمایش فعالیت باندهای قاچاق و مبارزه پلیس با کارتل‌های مواد مخدر بود و حالا با به‌روز شدن بخشی از فعالیت باندهای تبهکاری، گستره موضوعات و سوژه‌های جذاب برای پرداخت در قالب فیلم و سریال تنوع بیشتری پیدا کرده به ویژه سوژه‌هایی درباره تخلفات سایبری و یا شبکه‌های متکی بر شرط‌بندی و پولشویی که در کانون توجه روایتگران قرار گرفته است. «الگوریتم» هم در راستای توجه به دغدغه‌های روز جامعه، روایت داستان محوری‌اش را با همین حال و هوا آغاز کرده است.
در واقع این سریال در انتخاب سوژه و طراحی داستان، دست روی موضوعی به‌روز گذاشته و چارچوب روابط میان قطب‌های مثبت و منفی را بر همین اساس پایه‌گذاری کرده است.
روایت داستان درباره شکل‌گیری یک گروه ویژه از افسران نیروی انتظامی برای حل معمای یک پرونده ویژه و تکاپوی یک باند تبهکار برای ترمیم شبکه ارتباطی خود در داخل و خارج از کشور است. شخصیت محوری در بخش انتظامی، سرهنگ کارآگاه حبیب مستعدی (با بازی محسن قصابیان) است که نسبت به فعالیت شبکه‌ای از سایت‌های شرط‌بندی غیرقانونی حساس شده و براساس گزارش‌های دریافتی، یکی از نیروهای زبده‌اش به نام سرگرد سیاوش کیان (با بازی بهادر زمانی) را مأمور تشکیل یک گروه ویژه برای پیگیری موضوع می‌کند. در نقطه مقابل هم کاراکتری به نام سمیر (با بازی امیرکاوه آهنین‌جان) قرار دارد که در استانبول مستقر است و متوجه حساسیت نیروهای انتظامی و قضایی روی فعالیت‌های غیرقانونی خود شده است. او با افراد متعددی در ارتباط بوده که یکی از سرشاخه‌های اصلی‌اش شخصیتی به ‌ظاهر ساده اما مرموز به نام مسعود (با بازی مهدی زمین‌پرداز) است.

نبود یک ضدقهرمان جذاب

با وجود اینکه الگوریتم سعی کرده به موضوع به‌روزی بپردازد اما به دلیل ریتم کند قصه و پراکندگی خرده‌روایت‌ها، به نظر می‌رسد چندان امیدی به درست بودن محاسباتش در جذب و جلب رضایت مخاطب وجود نداشته باشد و با اینکه سریال هنوز به نیمه نرسیده اما مخاطبانش را دلسرد کرده است. بار درام در سوی خیر و شر بر عهده «سمیر» و «سرهنگ مستعدی» است اما مهم‌ترین ایراد سریال، مستقیم‌گویی آن است. سریال برای اینکه پیام‌های آگاهی‌بخش خود را به مخاطب بدهد، به ساده‌ترین شکل ممکن مستقیم‌گویی دارد. این حد از مستقیم‌گویی، مخاطب را آزار می‌دهد و تماشاگر بزرگسال احساس می‌کند مثل یک مخاطب کودک با او رفتار می‌شود. اینکه آدم‌های خوب قصه، آدم‌هایی موقر، مؤدب و تیپیکال هستند در حالی که آن سوی قصه، آدم‌هایی که کروات زده‌اند، چپه‌تراش هستند، سیگار می‌کشند و... آدم‌های بد قصه‌اند. این مواجهه بچگانه و ساده‌انگارانه با شخصیت‌ها سبب آزار مخاطب می‌شود.
از سوی دیگر تعدد بازیگران موجب می‌شود شخصیت‌ها فرصت پرداخت عمیق پیدا نکنند و در حد تیپ باقی بمانند در حالی که وجود چند شخصیت مرکزی اصلی و چرخیدن قصه حول محور آن‌ها موجب می‌شد قصه‌ها جذاب‌تر شوند و مخاطب هم با شخصیت‌های اصلی همذات‌پنداری بهتری داشته باشد. در واقع نداشتن شخصیت‌های مرکزی جذاب و ضعف پرداخت دراماتیک در قطب‌های خیر و شر سبب شده مخاطب در دنبال کردن قصه اصلی و خرده‌روایت‌ها، دچار سردرگمی شود.
بخشی از ریتم کند داستان و ضعف در فراز و فرودهای داستان به ضعف فیلم‌نامه هم برمی‌گردد. دیالوگ‌ها هم در بیشتر سکانس‌ها خشک و بی‌روح هستند و گاهی چنان خبری می‌شوند که گویی قرار است اطلاعات هشداردهنده‌ای به مخاطب بدهند! گاهی دیالوگ‌ها برای دادن اطلاعات آن قدر طولانی است که مانع انتقال حس درست به مخاطب می‌شود.
آنچه در سریال‌های پربیننده پلیسی مشهود است کفه سنگین سویه شر و وجود شرورهای دوست‌داشتنی است. در واقع خلق یک ضدقهرمان جذاب می‌تواند بند اتصال آن اثر با مخاطب را تقویت کند. ریسمانی که سریال‌های پلیسی نمایش خانگی برای جذب مخاطب به آن دستاویز زده‌اند؛ از نعیم «پوست شیر» گرفته تا آرمان «افعی تهران» ولی سمیر در سریال «الگوریتم» یک ضدقهرمان جذاب نیست. اگرچه امیرکاوه آهنین‌جان در این نقش سعی می‌کند بازی خوب و متفاوتی داشته باشد و اتفاقاً تلاش دارد شخصیتی میان نبوغ و انحراف و میان قدرت و سقوط را به تصویر بکشد اما ضعف در پرداخت شخصیت مانع دیده شدن توانایی این بازیگر شده است. البته شخصیت مسعود با بازی مهدی زمین‌پرداز به عنوان دیگر ضدقهرمان قصه، جذابیت‌های بیشتری برای مخاطب دارد.

جای خالی یک پلیس دوست‌داشتنی

همان طور که سویه ضدقهرمان باید دل مخاطب را بدست آورد، قهرمانان کفه خیر قصه هم باید از نظر ویژگی‌های دراماتیک پرکشش باشند. پلیسی که مخاطب دوست دارد با آن ارتباط برقرار کند یک پلیس خشک و فقط در لباس نظامی نیست بلکه او دوست دارد شوخی‌ها، خنده‌ها، خشم، گریه و احساسات شخصیت پلیس را هم ببیند ولی پلیس‌های سریال‌های تلویزیونی برخلاف پلیس‌های نمایش خانگی، رسمی و عصاقورت داده‌اند.
آنچه الگوریتم نشان می‌دهد یک پلیس شیک و تمیز، شق و رق و با تصویری اتوکشیده و تزئینی است در حالی که مأموران امنیتی سریال «گاندو» فضای صمیمی‌تری داشتند ولی نیروهای پلیس «الگوریتم» رفتارهایی خشک و رسمی دارند و این در حالی ست که نویسنده هر دو سریال، آرش قادری است. مثلاً سرگرد کیان و سروان ستوده، کمتر با هم شوخی می‌کنند یا ارتباط دوستانه و بامزه‌ای ندارند. اگرچه انتخاب بازیگران در نقش پلیس‌های قصه هم کلیشه‌ای است مثلاً بهادر زمانی در نقش سرگرد کیان پیش از این نقش حضرت عباس(ع) را در سریال رستاخیز و نقش همایون را در سریال شکست خورده «قطب شمال» برای نمایش خانگی بازی کرده بود و در «الگوریتم» هم بازی گیرایی ندارد.
محسن قصابیان در نقش سرهنگ مستعدی هم اگرچه بازی قابل قبولی دارد اما در مقابل بازی‌های درخشانی که از او در نقش بهرام سریال «داریوش» دیدیم، انتظار مخاطبان از سطح توانایی‌هایش را برآورده نمی‌کند.
پلیسی که در الگوریتم نمایش داده می‌شود دراماتیزه نشده است و مخاطب با قهرمان‌های قصه همذات‌پنداری نمی‌کند چون فقط به سویه روشن زیست حرفه‌ای و شخصی آن‌ها پرداخته شده است. پنهان کردن سمت تاریک در این شخصیت‌ها و عدم نمایش فساد در پلیس سبب شده مخاطب احساس کند دسته‌بندی در این تقابل به شکل صریح و ساده‌ای، عیان است و گره‌های قصه آنچنان که باید پیچیده و سخت باشد، نیست.
با وجود اینکه ژانر پلیسی معمایی از ژانرهای پرطرفدار در سریال‌سازی است اما وجود آثار درخشان جهانی در این گونه موجب شده ذائقه مخاطب پخته‌تر و سخت‌پسندتر شود. ذائقه‌ای که خالقان تولیدات نمایش خانگی به آن توجه بیشتری کرده‌اند تا سازندگان آثار تلویزیونی.
الگوریتم هم با اینکه سعی کرده در قصه، به‌روز باشد و حتی به ماجرای سرقت از صندوق امانات بانک هم پرداخته اما ضعف‌های آشکار در فیلم‌نامه، کارگردانی، شخصیت‌پردازی و بازی‌ها موجب شده تا محاسن آن در نگاه مخاطب رنگ ببازد و اگر با همین فرمان پیش برود بعید است مخاطبان تا پایان قصه همراهی‌اش کنند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha